همه آمده بودند. برای بزرگمردی که شجاعت فرمانده قلبش بود و شهادت، سودای همیشگی دل و جانش. سوداگری که تنها لقبش نابغه اطلاعاتی جنگ نبود بلکه یاران و همرزمانش نابغه اخلاص و اخلاقش نامیدند. آری دیروز همه آمده بودند، از همسنگران دیروزتا یاران امروز. پای صحبت های همرزمانش که می نشستی، همه شور بود و غم و هجران و بیشتر گریه... خستگی را خسته کرده بود! این وصف فرزند است از پدر شهیدش...پدری که به گفته پسر، عاشق شهادت بود و سودای دلبری در سر داشت...
محمدنبی رودکی: روح سردار سوداگر طاقت حضور در جسم ناقص را نداشت.
رودکی، همرزم شهیدش اما بسیار بی تابی می کند به نحوی که چندین بار مجبور به قطع مصاحبه می شوم. او از سردار جانبازی می گوید که جانش را در کف اخلاص گذاشته بود. توصیفات رودکی بیان بی قراری های تمام همرزمانش است. کسی که سی سال در کنار سوداگر شهید بود، در گفتگوی بی آلایشش با ما گفت: سرداری که از ناحیه پا جانباز شده بود و در قلبش باطری بود اما در 23 سال بعد از جنگ، مانند عرصه جنگ وارد عرصه های جهاد علمی و دفاعی شد. هم تحصیلات عالیه خودش را طی کرد و هم امروز یادگاری را به جا گذاشت که منحصر به احمد سوداگر است. یادگار او این است که واحدهای درسی دفاع مقدس را در شورای انقلاب فرهنگی برای دانشگاه های سراسر کشور تدوین و تألیف کرد و جمع آوری عملیات ها و سابقه عملکردهای جنگ و تهیه تجربیات جنگ برای تهیه متون درسی جنگ به سبک جدید یکی از دستاوردهای دیگر ایشان است.
یعنی هر آنچه اختراع و نبوغ فرماندهان جنگ بود را جمع آوری کرد. طراحی عملیات ها در جهاد سازندگی برای ساخت پل ها و پل عبور روی اروند رود، پل روی هورالعظیم، برای عملیات جزیره مجنون و دهها دستاورد نظامی و طراحی فرماندهی نظامی را بعد از جنگ هم جمع آموری نمود و تا لحظه شهادت در حال تدوین بود. برای من به عنوان فرمانده 8 سال دفاع مقدس و فرمانده لشکری که کنار احمد سوداگر با این همه خاطرات و ... وقت کم است که بتوانم بیشتر صحبت کنم.
روح سردار جانباز احمد سوداگر از جسم جانباز و قلب معیوب او خسته شده بود. این روح، روح بلند و ملکوتی بود که دیگر طاقت حضور در این جسم ناقص را نداشت. او همیشه بشاش و در برخوردهای فردی انسانی با تبسم، خنده رو و دوست داشتنی بود. من تقریبا از سی سال قبل در جبهه های جنگ با ایشان بودم و در دوران دفاع مقدس ما در کنار هم و بعد از دوران دفاع مقدس هم در سال 71 و 72 فرمانده سپاه لشکر ولیعصر(عج) خوزستان شدم. ایشان اهل دزفول بود و در آن دو سال جانشین من در لشکر ولیعصر(عج) بود. مهمترین ویژگی اخلاقی وی احترام به همنوع و مردم دوستی بود. چقدر مردم را دوست می داشت و دل می سوزاند.